محمود پاک نیت
محمود پاکنیت بازیگر اهل ایران است. او از سال ۱۳۴۸ به فعالیت در عرصه سینما، تلویزیون و تئاتر پرداخت. او مدرک درجهٔ یک هنری را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کردهاست.
محمود پاکنیت بازیگر اهل ایران است. او از سال ۱۳۴۸ به فعالیت در عرصه سینما، تلویزیون و تئاتر پرداخت. او مدرک درجهٔ یک هنری را از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کردهاست.
داستان دکتر مهر پرور و همسرش است که به سفر شمال می روند و در یک تصادف رانندگی کشته می شوند لیکن فرزندانشان مرضیه و مسعود که به این تصادف و کشته شدن والدینشان مشکوک هستند برای تحقیقات بیشتر به شمال سفر می کنند. آن ها هر چه از سفرشان می گذرد از راز خانوادگیشان اطلاعات بیش تری به دست می آورند.
در سال 1358، دو دانشجوی داوطلب در جهاد سازندگی راهی منطقهی سیستان و بلوچستان میشوند. تصور این دو دانشجو این است که با ایراد سخنرانی برای مردم و انتخاب نمایندهای از بین خودشان، مشکلاتشان را مرتفع کنند. اما نفوذ خان آنچنان است که آن دو درمییابند امکان ایجاد پایگاه فرهنگی، به سادگی که تصورش را داشتهاند، مقدور نیست؛ لذا راه دیگری را برای رسالت خود برمیگزینند که کمتر از مبارزهی رویارو نیست...
داستان فیلم درباره ی چند دانشجوی جوان است که برای یک جشن به خانه ی دوستشان مجید میروند و با ورود یک روحانی سالخورده برایشان حوادثی پیش می آید که ....
محمولههای قاچاق در ایران طی چند مرحله لو میرود و شخصی به نام اسکندری در این رابطه به ایران میآید تا قضیهٔ چگونگی لو رفتن محمولهها را پیگیری کند..
فیلمنامه تردید بر پایه نمایشنامه هملت اثر ویلیام شکسپیر نوشته شدهاست و روایتگر داستان پسری به نام سیاوش است که پس از مرگ پدرش، عموی او اختیار ثروت خانوادگی را به دست میگیرد. سیاوش عاشق دخترعمهاش مهتاب است. پس از گذشت مدت کوتاهی از مرگ پدر، او از ازدواج قریبالوقوع عمو با مادرش باخبر میشود. سیاوش طی ماجراهایی میفهمد که پدرش کشته شدهاست.
دلشکسته داستان دلبستگی دو جوان با طرز فکر متفاوت و از دو خانوادهٔ مختلف است (یکی خانوادهٔ شهید و مذهبی و دیگری خانوادهای غیرمذهبی) که مجبور میشوند به اصرار معلمشان با یکدیگر پایاننامه بدهند بدین منظور برای آشنا کردن هم دیگر از جهانهای خود دوستان یکدیگر را به هم نشان میدهند و این باب آشنایی بیشتر آنها میشود ..
فیلم روزهای آشفته من (My Wretched Days) رضا جوانی است که به خاطر این که برایش پاپوش دوخته اند هفت سال را در زندان می گذراند و بعد از آزادی به خانه باز می گردد و به سراغ کسانی می رود که برایش پاپوش دوخته اند ...
گلی جان؛ داستان شخصی به نام عزیز خان است که بسیار آدمی خرافاتی است و چند سالی میشود که یک ماهی قرمز به نام گلی جان را از پسر عمویش هدیه گرفته است. از آن سال هر اتفاق خوبی که در خانواده رخ میدهد، عزیز خان آن را ربط میدهد به گلی جان. عزیز خان هر سال چند روز قبل از عید نوروز به همراه خانواده به باغ پسر عمو میرود و طی مراسمی ماهی را داخل تنگ مخصوص می اندازد و سر سفره عید می آورد. عزیز خان اعتقاد دارد که خاص بودن این ماهی سر سفره هفتسین برایش شانس می آورد؛ در همان شب اول عید تنگ ماهی به طور اتفاقی می شکند و ماهی می میرد و خانواده در گیر ماجراهایی می شوند، اما...